دانلود رمان تقدیر عشق حورا نویسنده فاطمه جوهریان

قسمتی از رمان تقدیر عشق حورا
توآینه یه نگا به خودم کردم .چشمای قهوهای تیره ام کم از رنگ مشکی نداشت با ابروهای تمییز کرده کمونی با لب
غنچه ای قرمز کمرنگ به پوست سفیدم میمود نمیگم زشت بودم اما انقدرام خوشگل نبودم که مامان بابام روم اسم
حوری موری گذاشته بودن معمولی وساده .معقنهام رواز رو تخت برداشتم وسرم کردم کولمم برداشتم واز اتاق زدم
بیرون
-مامان؟ خانم خوشگله ؟خانم مهدوی مارفتیم خدا حافظتون اومدم تو حال وا؟حسام چرا اینجا خوابیده؟ البته خواب
که نه با دادو هوارای رمان من مگه میتونست بخوابه؟
حسام باصدای خوابالو گفت:اِچته حورا سر صبحی ؟اَه چقدر دادوهوار میکنی؟
باپام زدم بش وگفتم :پاشو پاشو سر صبح کدوم گوریه ؟ساعت نگاه0:77مگه مدرسه نداری پاشو دیگه راستی تو
چرا اینجا خوابیدی؟
همون طور که سرشو تو بالشت جابجا میکرد گفت :امروز مدرسه نداریم چون بخاطر ریزش طبقه باال مدرسه فرت،
اینجام خوابیدم چون دیشب آقای پهلوانی مهمون داشتن تا ساعت3شب بزن وبکوب بود اگه مفتشیت تموم شد برو
رد کارت
مشخصات رمان تقدیر عشق حورا
نام رمان |
تقدیر عشق حورا |
نویسنده |
فاطمه جوهریان
|
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
284 |
زبان |
فارسی |
موضوع رمان |
عاشقانه / اجتماعی |
دانلود رمان با لینک مستقیم