معرفی رمان:رمان تو پاییز زندگی کن _ این رمان روایتگر زندگی دختر مرفهی به اسم پاییز است که با پسری به نام فرهود قرار ازدواج گذاشته. با تمام مخالفتهای خانوادهاش این دو باهم ازدواج میکنند تا اینکه با اتفاقی زندگی هر دو نفر دگرگون میشود…
قمستی از رمان تو پاییز زندگی کن
زیر لب غر میزنم. -باشه فرهود خان، بازم بدقولی، حالا بیا دارم برات! از پشت دسته گل رو روبروی صورتم میگیری و میدونی باز از بدقولیت ناراحتم. -عفو بفرمایید بانو! با لبخند بر میگردم سمتت، آخه مگه میشه از تو ناراحت شد! -علیک سلام، بازم بدقولی! آروم با نوک انگشتت میزنی به بینیم. -میدونی که درگیرم چشم آهوی پاییزی، رمان عاشقانه همین یه ساعت هم برا دیدنت کلی منت میکشم بانو! پشت چشم نازک میکنم. -منت میزنی! میخندی، چال گونهات بهم چشمک میزنه و شیطونه میگه بپرم گازت بگیرماااا! میفهمی، عقب عقب میری و انگشت اشارهاتو جلو چشمام تکون میدی. -آیایای، شیطونی نداریما! لبمو کج میکنم و دسته گل رو تو هوا تکون میدم. -مگه با تو میشه شیطونی کرد، خشک!
سلام و درود خدمت همه ی دوستان و عزیزان گل
امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد و براتون مفید باشه.
با نظر دادن ما را در بهتر شدن مطالب سایت یاری کنید.
ایدی تلگرام : mohammad_19@