دانلود رمان جهانه گیتی + شادی صالحی
دانلود رمان جهانه گیتی اثر شادی صالحی به صورت pdf
رمان جهانه گیتی
خلاصه ای از رمان:
خنده ای کردم و اشاره کرد به یخچال و همونطور ک داشت سیب زمینی پوست میگرفت گفت:
مامان جان یکم شربت ببر برا عمو اینات تازه رسیدن تو این گرما هلاک شدن.
چشمی گفتم و سمت یخچال رفتم و سن ایچ پرتقالیو و بطری ابو از تو یخچال
رفتم سمت کابینتا و لیوانارو برداشتم و شربت ریختم توش و خواستم ببرم که امیر از دستم گرفت و برد جلوی همه گرفت.
وقتی دیدم حواس همه پرته رو به امیز گفتم: امیر بیا بریم لب تاپ منو درست کن
منظورم و متوجه شد و پشت سرم راه افتاد وقتی رسیدیم تو اتاق و سریع درو بستم و رو بهش گفتم چیشده؟
انگار گفتن حرفش واسش سخت بود دستی روصوتش کشید نفسی عمیقی کشید و باز خیره خیره نگام کرد.
کلافه شدم و رفتم رو تخت کنارش نشستم -امیر میشه حرف بزنی قلبم در اومد چشماشو بست
و خدا نکنه ارومی زیر لب زمزمه کرد،همونطوری که چشماش بستع بود گفت: امروز خونه ی حاج منصور بودم.
با شنیدن حرفش یچی ریخت تو دلم میدونستم چشماشو باز نمیکنه تا نبینم که چشماش تره
دستمو بردم سمت یقم و یکم کشیدمش تا راحت تر بتونم نفس
بکشم با صدایی که سعی میکردم نلرزه گفتم:
چیشد؟ پاشد و روبه روم نشست وسرشو تکیه داد به شونم -گیتی من نمیخام دختر حاج منصورو بگیرم.
با گفتن این حرفش بغض کردم،منو امیر شاید اعتراف نمیکردیم
ولی جفتمون میدونستیم جونمون براهمدیگه درمیره.
حاج منصور داییه امیر بود و تو خونواده سنتی ما دختر حاج منصور ینی ارزو نشون شده ی امیر بود!
قدرت زدن هیچ حرفیو نداشتم خواستم دستمو دور کمرش
حلقه کنم و عطر تلخشو ببلعم ولی صدای پای کسی اجازه نداد...
*****
برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه کنین
*****
نام رمان: جهانه گیتی
نویسنده: شادی صالحی
موضوع: عاشقانه,اجتماعی
حجم: 1.1Mb
تعداد صفحات: 113
مرجع و ویراستار: رمان بوک
******
دانلود رمان جهانه گیتی اثر شادی صالحی
دانلود با لینک مستقیم و فرمت Pdf