معرفی رمان:رمان لیلی عاشق است _ این رمان داستان دختری که نازپرورده و عزیز کردهی خانوادهی خودش و خانوادهی خالهاش هست! پدر و مادر لیلی بعد از ده سال دعا و درمان به لیلی رسیدن و شرایطی که لیلی داره باعث بیش از حد بچه موندنش شده! داستان از تولد ۱۸ سالگی لیلی و علاقه و وابستگی بیش از حد اون به پسرخالهاش شروع میشه! شهاب (پسرخالهی لیلی) در شرف ازدواج با همکار خودش سپیدهست اما باید دید واکنش اون به این همه وابستگی لیلی چیه و آیا اون هم حسی به لیلی داره؟ شهاب ۹ سال با لیلی اختلاف سنی داره و یه جورایی اونقدر همه ی مسئولیتهای لیلی رو با میل خودش انجام داده که حکم برادر بزرگتر یا پدری به گردن لیلی داره و خانوادههاشون جز یه حس ساده، هیچ حس دیگهای رو بین لیلی و شهاب نمیتونند قبول کنند! در این بین کمی هم به زندگی اطرافیان لیلی خواهیم پرداخت…
قسمتی از رمان لیلی عاشق است
صاف نشستم: اون روز که وسط کلاس رفتم بیرون، نمیخواستم یه راست برم خونه… شیدا و علیرضا درِ دانشگاه منتظرم بودن! هیجان زده و بلند گفت: هی… راس میگی؟ از شهاب چیزی گفتن؟ با چشمهای گرد شده، خواستم جلوی دهانش را بگیرم که متوجه نگاه چند نفرِ داخل کلاس به خودمان شدم و از آن عجیبتر نگاه پر اخم سراج به من بود! تازگیها حس کرده بودم، وقتی با عاطفه حرف میزنم، رمان عاشقانه اخمهایش در هم میرود و گاهی هم طلبکارانه به من چشم میدوزد ولی حالا مطمئن شدم که این اقا مشکلی با من دارد! عاطفه صورتم را به سمت خودش برگرداند: ببخشید… خیلی بد شد! با حواس پرتی سر جایم میخ شدم: نه بابا… چیزی نشد که!
سلام و درود خدمت همه ی دوستان و عزیزان گل
امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد و براتون مفید باشه.
با نظر دادن ما را در بهتر شدن مطالب سایت یاری کنید.
ایدی تلگرام : mohammad_19@