دانلود رمان هاریکا نویسنده صبا طهرانی

قسمتی از رمان هاریکا
به تقویم نگاهی کردم و پرتش کردم. نگاهی به پرستار کردم که لبخندی زد.
– حالت بهتره عزیزم؟
لبخند غمگینی زدم و گفتم:
– خوبم.
سری تکون داد و گفت:
– اون آقایون بیرونن هنوزم نمیخوای بیاین داخل؟
سرم رو به علامت نه تکون دادم که سری تکون داد. دیگه هیچی واسه از دست دادن ندارم.
اشک تو چشمام پر شد و به قابی که من و بچهها کنار هم بودیم زل زدم. رمان نگاهی به ویلچر کردم و با سعی و تلاش روش نشستم و پاهام رو با دستم جابهجا کردم.
در اتاق رو باز کردم و نگاهی به اطراف کردم. با دیدنشون که یه گوشه از بیمارستان نشستن کمی ویلچر رو عقب بردم. با دیدنش که سرش رو میون دستشهاش گرفته بود، دلم لرزید. بغض کرده نگاهش کردم که سرش رو بالا اُوُرد و نگاهم کرد.
قطره اشکم سرازیر شد و به سرعت مسیر رو عوض کردم و از سالن بیرون زدم. رمان عاشقانه صداش توی گوشم پیچید.
مشخصات رمان هاریکا
نام رمان |
هاریکا |
نویسنده |
صبا طهرانی |
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
186 |
زبان |
فارسی |
موضوع رمان |
عاشقانه / جنایی |
دانلود رمان با لینک مستقیم