دانلود رمان پادزهری به نام عشق نویسنده مهسا عادلی

خلاصه رمان پادزهری به نام عشق
ایران- زل زدم بهش چقدر مهربون بود این پسر مگه دلش طاقت بدی رو داشت، یه ذره از بستنی رو خوردم سرم رو بلند کردم مونده بودم بگم یا نه، دست گزاشتم زیر چونم و زل زدم بهش. سنگینی نگاهم رو حس کرد سرش رو بلند کرد و با لبخند خیرم شد. با قاشق بستنی رو هم زدم و با من من گفتم:آیین! سرش رو آورد بالا و گفت: جانم. زبونم رو روی لبم کشیدم و گفتم: میخوای با یاشار چیکار کنی نفسش رو داد بیرون تکیه داد به صندلیش و نگاهش رو به وسایل بازی دوخت اما با مکث گفت: من چیکار میتونم
بکنم پدرش هستم یا مادرش. غمگین گفتم: اما حیف نیست نابود شدنش تو مگه مثل برادرت رمان نیست یاشار نمیخوای از این فساد نجاتش بدی. دست گزاشت روی پیشونیش که تو این سرما عرق کرده بود و گفت: من چیکار میتونم بکنم ایران شیشه یه موادی هستش که تقریبا غیر قابل ترک هستش سختی دار زجر داره درد کشیدن داره خسته شدم بابا من یه وجب بچه چقدر جا دارم مگه بچه های همسن من الان از باباهاشون پول تو جیبی میگیرن نگرانیشون اینه که کادو واسه دوستشون
مشخصات رمان پادزهری به نام عشق
نام رمان |
پادزهری به نام عشق |
نویسنده |
مهسا عادلی
|
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
780 |
زبان |
فارسی |
موضوع رمان |
عاشقانه / اجتماعی |
دانلود رمان با لینک مستقیم