دانلود رمان پری افسونگر نویسنده فاطمه نورا باستان
قسمتی از رمان پری افسونگر
باز تو همون جنگل بودم، کنار همون درختی که رنگ خاص و عجیبی داشت. عجیب دوستش داشتم.
از همون باری که ناخودآگاه خودم و اینجا پیدا کردم تا همین امروز همیشه اینجا کنار این درخت ظاهر میشم.
من بهش میگم درخت پیر چون یه حسی بهم میگفت که عمر این درخت بیشتر از بقیه درختای اینجاست.
از درخت دل کندم و شروع کردم به قدم زدن داخل جنگل.
اینجا همه چی خاص و منحصر به فرد بود. درختا رنگهای عجیب اما فوقالعاده زیبایی داشتن، پرندهها هم همینطور! حتی میوههای درختها هم عجیب و زیبا بود.
به غیر از اینا یه سری موجودات تو این جنگل زندگی میکردن که مثل ما دوتا پا و دوتا دست داشتن اما خیلی کوچولو بودن و گوشاشون هم درازتر بود.
یهو صدای دیگهای رو از بین صدای اونا تشخیص دادم. صدای آب و خنده!
متعجب گوشام و تیز کردم، درست شنیده بودم. صدا کمی ضعیف بود اما شنیده میشد.
♥≈♥≈♥≈♥≈♥
نام رمان : پری افسونگر
نویسنده: فاطمه نورا باستان
موضوع: عاشقانه / فانتزی
تعداد صفحات: 296
دانلود رمان با لینک مستقیم
♥≈♥≈♥≈♥≈♥