دانلود رمان گردن آویز نویسنده یگانه رضایی ( یهدا )

قسمتی از رمان گردن آویز
نگاهش را آویخته بود به چشمانم و لبخندی مرموز هم آویز لبهای درشتش بود.
– تو قشنگترین چشمها رو داری، میدونی؟
هر بار که از عشق برایم میگفت، به دنیای پیش رویم رنگی تازه میزد. من با او کنارش رشد میکردم و بدخلقیهای گاه و بیگاهش را هم به جان میخریدم. او تمام من بود اما از آن رؤیای شیرین که پریدم، رمان نه او بود و نه خوشبختی که نویدش را میداد. من بودم و سیاهی مطلق اطرافم.
دستهایم بیاراده بر گونههایم لغزید و پس از آن بر چشمانم اما زبری آن بانداژ قلبم را از حس تهی کرد.
– سهراب، سهراب!
به همراه خواندن نامش چنگ زدم به بانداژها تا نگاهم بار دیگر با روشنایی آشتی کند؛ اما دستهایی مچم را چسبید. پس از آن، صدای آشنایی را کنار گوشم شنیدم.
– آروم باش دینا جان! مادر آروم بگیر دورت بگردم.
مشخصات رمان گردن آویز
نام رمان |
گردن آویز |
نویسنده |
یگانه رضایی "یهدا"
|
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
104 |
زبان |
فارسی |
موضوع رمان |
عاشقانه / اجتماعی |
دانلود رمان با لینک مستقیم