
متن تسلیت ماه محرم کوتاه و مفهومی و جانسوز
***
تمام شد شب عید و نوای غم آید
که نم نمک غم عالم به روی هم آید
صدای قافله ی عشق میرسد بر گوش
که چند شب دگر آقا محرمت آید..!
***
برای دیدن ادامه جملات و عکس ها به ادامه مطلب بروید.
****

ای آن که غمت مسئله آموز من است
شور غم تو در دل پرسوز من است
روزی که حسین! بر تو من گریه کنم
سوگند به تو که بهترین روز من است
=-=-=-=-=
گذشت غدیر و خبر از یار نیامد
بر زخم دل فاطمه غمخوار نیامد
چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
=-=-=-=-=
هردم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است
این زن صدایش آشناست
ای وای بر من زینب است
=-=-=-=-=
بی جهت دنبال برهان و کلام و منطقیم
چای بعد از روضه کافر را مسلمان می کند
=-=-=-=-=
من مست اولین شب ماه محرمم
از فاطمیه ، چشم به راه محرمم
از بین کل دفتر " اشعار " عاشق
تک بیت های گاه به گاه محرمم
یاد محرم و علم و تکیه ها بخیر
دلتنگ اشک و روضه و آه محرمم
چند روزی ، مانده به ماه محرمت
فکر خرید " شال سیاه " محرمم
فکر غریبی و عطش و غصه و غم
سردار سر به دار "سپاه" محرمم
همپای روضه های شب هفتم دهه
بی تاب شرمساری "شاه محرمم"
=-=-=-=-=
گرد و غبار غم ارباب رو صورت ما اومده
لباس مشکیم رو بیارید محرم از راه اومده
=-=-=-=-=
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
=-=-=-=-=
اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین
مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین
هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین
جانسوز تر ز داغ تو دیگر کسی ندید
خورشید هم ز داغ تو در تاب شد حسین
=-=-=-=-=
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
=-=-=-=-=
رعرش مجلس غم ارباب عالم است
مشکى بپوش اى دل شیدا محرم است
غش کرد فاطمه به خدا محتشم بس است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
=-=-=-=-=
هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو
به فَدایِ پرِ قنداقِ علی اصغرِ تو
حاضرم بر سر بازار به خیرات روم
ننشیند پَرِ خاکی به سرِ خواهرِ تو
بر سر من ، همه تفریح کنان سنگ زدند
وای بر صورت چون برگِ گُلِ دختر تو
از همین جا همه تقسیم غنائم کردند
در کمینند به تاراج برند لشگر تو
ترسم این است که گرفتار شوی در گودال
می شود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو
هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد
باز تر میشود این پاره گیه حنجر تو