
دانلود رمان اژین از معصومه نوروزی
دانلود رمان اژین اثر معصومه نوروزی با لینک مستقیم
دانلود و فرمت pdf
خلاصه رمان اژین
چند دقیقه بعد، مردی که قد متوسطی داشت و موهاش سفید شده بود،
با دو مرد دیگر، بعد از زدن تقه ای به در وارد اتاق شدن،
در مورد مرد رو به رویم که اتوی شلوارش هندوانه قاچ میکرد، چیزی نمیدونستم؛
ولی سپهر کاملا اون رو میشناخت و معتقد بود که شانس بهمون رو کرده؛ چون یارو صاحب شرکت نرم افزار بود
و از دار دنیا هم یه دختر داشت که همیشه براش دنبال بهترینها بود
چون پدر سپهر هم یکی از این کله گنده ها بود، توی یکی از جشنها همین مرد که فامیلیش
احمدیه گفته بود که دنبال یه پسر خوشتیپ و اهل زندگی برای دخترش میگرده.
از این نگاه هایی که از لحظه ورودش به من میانداخت، هیچ خوشم نمیاومد
و با اخمهای درهم نگاهش میکردم؛ ولی مجبور بودم بلند بشم و برای رسم ادب باهاش دست بدم.
بعد از خوش آمدگویی، رو به رویم روی مبل نشست و باز هم نگاه خاصش روی من بود.
سپهر وقتی اخم های درهم رفته ام رو دید،
با دست پاچگی کاغذ قرارداد رو مقابل مرد، روی میز گذاشت و با لبخند رو به مرد گفت:
برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه کنین