
دانلود رمان دلبر بلاگردان از آیلار مومنی
دانلود رمان دلبر بلاگردان اثر آیلار مومنی با لینک مستقیم دانلود
و فرمت pdf
خلاصه رمان دلبر بلاگردان
صدای بلند آهنگ روی اعصابم بود. کاش زودتر این عروسی مسخره تموم بشه.
درسته عروسی بهترین و صمیمیترین رفیقم بود؛ اما حس خوبی نداشتم. ویلچر صبا رو تکون دادم و به سمت مادرش رفتم.
– خانم حکمت، صبا بیتابی میکنه. اگه بشه ما داخل بریم.
لبخندی زد و موافقت کرد. چشمم به برادر صبا افتاد، دانیال.
با دیدنش، خون به صورتم هجوم میآورد. رمان عاشقانه ویلچر رو با حرص حرکت دادم.
موهام رو یهطرف صورتم انداختم و از باغ بهسمت ویلایی که درست وسط باغ بود، حرکت کردم.
نمیدونم چرا عروسی رو توی تالار نگرفتن و اصرار کردن باید همینجا برگزار بشه؟!
نگاهم به زیرزمین مخوف وسط حیاط پشتی خونه، سُر خورد
دانلود در ادامه مطلب