دانلود رمان سه سوت نویسنده بهاره . ش

خلاصه رمان سه سوت
با صدای خانم سهیلی توپ و ول کردم. همراه صدای برخورد توپ به زمین بقیه توپ ها هم رها شدن. صدای نالهبچه ها با صدای تپ و تپ توپها که می خورد به زمین قاطی شده بود و توی سالن اکو می شد. انگار خانم سهیلی میخواست همین جلسه اولی زهر چشم بگیره تا بقیه ترم حساب کار دستمون بیاد. تمام عضلاتم گرفته بود. بچه ها عرقریزون به سمت رخت کن ها می رفتن و چند نفری هم که قرار بود توپارو جمع
دیگه واقعا کسی حال و حوصله حرف زن هم نداشت.
اصلا فکرشم نمی کردم واحد بسکتبال این همه داغون باشه. باز
صد رحمت به شنا. سرم و توی ساکم خم کرده بودم و داشتم دنبال حوله ام می گشتم
که سر و کله عرق کرده امو خشک دانلود رمان سه سوت
کنم که یکی محکم کوبید توی کمرم. منم برگشتم و یه لگد حواله اش کردم.