نوشته های عاشقانه

عکس دو نفره,عکس عاشقانه,متن عاشقانه,اس ام اس عاشقانه,نوشته های عاشقانه,

ارسال های انجمن

عنوان پاسخ بازدید توسط
لوله کشی برق ساختمان سقف تیرچه بلوک با لوله خرطومی 0 74 mohammad
آموزش سیم کشی کلید دو پل با نقشه 0 118 mohammad
علائم خرابی و تست شارژر موتور سیکلت 0 459 mohammad
تبدیل شارژر پنج سیم به چهار سیم موتورسیکلت 0 214 mohammad
دانلود فیلتر شکن پرسرعت و قوی اندروید vpn for android 0 301 mohammad
کانال تلگرام سیگنال vip بورس رایگان 0 163 mohammad

دانلود رمان چایت را سرد بنوش

  • 13:55
  • 56  بازدید

دانلود رمان چایت را سرد بنوش نویسنده وحیده رحیمی

دانلود رمان چایت را سرد بنوش

قسمتی از رمان چایت را سرد بنوش

روبروی راهروی طویلی که به اتاقش ختم می‌شد ایستاد و نفسی تازه کرد. سمت اتاقش رفت و در اتاق را باز کرد.

مانی از روی صندلی مخصوص میز مطالعه برخاست و جایش را به او داد و ذوق زده در حالی که چشمش به صفحه لپ تاپ بود گفت:

ــ پسر ببین چی پیدا کردم!

گرشا متعجب روی صندلی نشست و صفحه‌ای که روبرویش بود را بلند خواند.

ــtwinstrangers دو قلوهای غریبه، جالبه.

نگاه خیره‌اش را به صفحه دوخت و چشمکی رو به مانی زد، تبسم کم جان ولی پر از خباثت گوشه لبش نشست.

ــ این رو دیگه از کجا آوردی؟

مانی هیجان‌زده کف دستانش را به هم سایید رمان عاشقانه و صندلی قهوه‌ای رنگی از گوشه اتاق آورد، آستین پیراهنش را تا زد و روی صندلی نشست.

ــ یکی از بچه‌های قدیمی دانشکده رو دیدم.

گرشا متعجب یک تای ابرویش را بالا انداخت.

ــ کیو دیدی؟

مانی پوزخندی زد.

ــ مبین منگل.

غش غش خندید، خوب می‌دانست مانی از چه کسی سخن می‌گوید مبین منگل همان پسری که فامیلی‌اش مناگل بود و دوستان دانشکده‌اش به او مبین منگل می‌گفتند.

گرشا به سختی لب‌های کش آمده‌اش را جمع کرد.

به من می گفت

  • 22:56
  • 223  بازدید

عکس عاشقانه دونفره

متن عاشقانه و بلند برای عشق و مخاطب خاص و همسر

***

‌‏به من می گفت:


چشم های تو مرا به این روز انداخت؛ این نگاه تو کار مرا به اینجا کشاند! تاب و

تحمل نگاه‌های تو را نداشتم... نمی‌دیدی که چشم بر زمین میدوختم!؟


به او گفتم:


در چشم های من دقیق‌تر نگاه کن! جز تو، هیچ چیزی در آن نیست...

من را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید