دانلود رمان تقدیرمه یا تقصیرمه نویسنده مریم ذوالفقاری
خلاصه رمان تقدیرمه یا تقصیرمه
بحث با شادی بیفایده بود رفتم اتاق خواب اسماعیل هم خوابیده بود چراغا را خاموش کردم و خوابیدم. روز عقد شادی رسید، یک کت سارافن سفیدگلبهی با شال صورتی پوشیده بود یک آرایش ساده به اجبار من و در آخر چادرسفیدش هم پوشید و به سالن عقد رفتیم. به جزء ما و خانواده رامین فقط مادربزرگ و خاله رامین هم آمده بودند، خطبه عقد را خواندند و شادی آنقدر هول شده بود و استرس داشت که با اولین بارکه عاقد ازش اجازه خواست بله را داد و همه خندیدیم حتی عاقد، بوسیدمش و بهش یک انگشتر دادم _خوشبخت بشی خواهر عزیزم _ممنونم عزیزدلم اسماعیل هم بهش یک نیم ست داد و خانواده داماد هم یک سرویس برلیان به شادی دادند که ما از کادوی خودمان خجالت کشیدیم اما خب هرکس به اندازه توانش من هم اگرپولدار بودم معدن جواهر هم برای خواهرم باز کم بود. مراسم عقد تمام شد و شام به خانه پدر رامین رفتیم و رمان عاشقانه آخرشب با گریه از شادی جدا شدم دلم برای شادی تنگ میشد خیلی زود از پیشم رفت خانه شوهر. با اسماعیل آمدیم تو راه بغض کرده بودم _حست را درک میکنم من هم همین حس را داشتم شب عروسی خواهرم گریهام گرفته بود ولی یک فرقی با هم داریم خواهر تو خوشحال به خانه بخت رفت…
سلام و درود خدمت همه ی دوستان و عزیزان گل
امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد و براتون مفید باشه.
با نظر دادن ما را در بهتر شدن مطالب سایت یاری کنید.
ایدی تلگرام : mohammad_19@
ایدی روبیکا : mohammad_233@