دانلود کتاب نامه یک زن ناشناس نویسنده اشتفان تسوایگ

خلاصه کتاب نامه یک زن ناشناس
رمان نویس محبوب پس از سه روز کردش در کوهستان صبح زود بشهر وین برگشت و در ایستگاه راه آهن روزنامه ای خرید همینکه چشمش بتاریخ آن افتاد بخاطرش رسید که آن روز روز تولد اوست پیش خود فکر کرد که چهل و یک سال از عمرش میگذرد ولی این فکر به او را شاد و نه متأسف کرد. با نگاهی سر سری روزنامه را با سر و صدا ورق زد و سپس اتومبیلی کرایه کرد و بمنزلش رفت . پس از اینکه نوکر باو اطلاع داد که در مدت غیبتش در نظر بدیدن او آمده و چند نفر هم تلفن کرده اند نامه هایی که با پست فرستاده شده بود دریک سینی گذارده و برایش آورد.
رمان نویس بدون توجه زیاد نظری بنامه ها افکند و چند باکت که فرستنده آنها را نمیشناخت باز کرد سپس پاکت سنگینی را که خط آن بنظرش ناشناس میامد کنار گذاشت در این موقع نوکرش چایی آورد. کتاب او با آرنج روی صندلی دسته دار براحتی تکیه کرد و مجدداً نگاهی بروزنامه و اوران چاپی دیگر انداخت و بالاخره سیگاری آتش زد و نامه ای را که کنار گذارده بود در دست گرفت.