دانلود رمان جانان من باش نویسنده شکوفه فدیعمی
قسمتی از رمان جانان من باش
من و خانوم فرزادی به سمت دفتر کارمندان رفتیم که خانوم فرزادی با در زدن هر دومون وارد دفتر شدیم. با ورود ما همهی سرها به سمتمون برگشت.
با دیدن دفتر بزرگی که حدوداً چهار تا میز و کامپیوتر جداگانهای داشت رمان. زیر لب «اولالاای» گفتم و بیاراده لبخندی روی لبم نشست. چیدمان لاکچری دفتر همراه با چاپگر و کلی وسایل مختلف برای من خیلی لذتبخش بود. با همون لبخند روی لبم دوباره نگاهی به اطراف دفترشون کردم. قفسهی بزرگی چوبی که پُر از پوشههای رنگرنگی توی چیده بودن به همراه یک آبسردکن گوشهی دفترشون و تابلوی طلایی رنگی با تصویر جنگل سرسبز روی دیوار نصب شده بود.
خانوم فرزادی رو به دو کارمند دختر و دو کارمند پسری که پشت میز کامپیوتر نشسته بودند کرد و با لبخند گفت:
– بچهها! ایشون خانوم جانان توکلی عزیز ما هستند. کارمند جدید و دختر گل آقای توکلی!
مشخصات رمان جانان من باش
نام رمان |
جانان من باش |
نویسنده |
شکوفه فدیعمی
|
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
614 |
زبان |
فارسی |
موضوع رمان |
عاشقانه / اجتماعی / تراژدی |
دانلود رمان با لینک مستقیم