دانلود رمان قرار نبود نویسنده هما پور اصفهانی
خلاصه رمان قرار نبود
جلوی ساختمان بلند شرکت مانی ایستادم اوووه کی میره این همه راهو! بار اولی بود که میومدم شرکتش هیچوقت دوست نداشتم پامو تو محیط های مردونه بذارم میدونستم که شرکت مانی هم تمام کارکنانش مرد هستن حتی منشیش! خوش به حالا آتوسا با این شوهرش هیچوقت خیالش ناراحت نمیشد شوهرش با منشیش بریزه رو هم یا اینکه کارمندای شرکت براش عشوه شتری بیان و… از پله ها بالا رفتم و جلوی آسانسور ایستادم دفتر مانی طبقه چهارم بود. از آسانسور که اومدم بیرون جلوی در قهوه ای رنگی که
روش نوشته شده بود: دفتر مدیر كل مدیر عامل و معاونان ایستادم. به به کجا هم قرار بود رمان برم قاطی رئیس روسا. نگاهی به ظاهر خودم کردم مانتوی قهوه ای… شلوار کتون مشکی شال قهوه ای کیف و کفش قهوه ای میدونستم که تیپم مقبوله دستم را روی زنگ گذاشتم و فشردم چیزی طول نکشید که پیرمرد مو سفیدی در را گشود و با دیدن من پرو پرو گفت: بفرمایید؟ گفتم: میتونم بیام تو؟ -با کی کار دارین؟ -با آقای مانی ستوده… – وقت قبلی دارین؟! اه انگار وزیرو میخوام ببینم این کیه دیگه؟ منشیشه؟ گفتم:
-نخیر. در حالی که داشت درو میبست گفت: شرمنده خانم بدون وقت قبلی نمیشه.
مشخصات رمان قرار نبود
نام رمان |
قرار نبود |
نویسنده |
هما پور اصفهانی
|
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
1457 |
زبان |
فارسی |
موضوع رمان |
عاشقانه |
دانلود رمان با لینک مستقیم