دانلود رمان آغوش خالی نویسنده زهرا قلنده
خلاصه رمان آغوش خالی
ساعت 12 ظهر بود که با غرغرای مامان بیدار شدم تو تابستونم ول کن نبود. کلافه رو تخت نشستم مامان چته اخه؟ چرا نمیزاری بخوابم؟ تو چهارچوب در ایستاد: پف کردی اینقد خوابیدی بچه پاشو! صورتمو دست کشیدم و به پنجره ی اتاقم نگاه کردم. اواخر مرداد ماه بود و هوا به شدت گرم بود. این البرز چطور هر روز تو هوا تمرین میکرد و اخر سر هم اونقد تمیز و مرتب میزد بیرون؟ یکی زدم تو سر خودم… خب معلومه احمق جون…. دوش میگیره و میزنه بیرون. یارو با اون همه دک و پز میخوای این چیزا براش مهم نباشه؟
از تختم دل کندم و یه راست سمت حموم….. دوش کوتاهی گرفتم و طبق معمول موقع سشوار کشیدن موهام دیگه گریم در اومده بود. خیلی بلند بودن و هر بار میگفتم میخوام کوتاهشون کنم و باز پشیمون میشم. عاشقشون بودم… از اون گذشته بابا عاشق موهام بود. رمان عاشقانه همیشه خودش شونشون میزد و میبافتشون. با ابرسان پوستمو مرطوب کردم و زدم بیرون. -مامان گشنمه. نگاهی بهم انداخت: میزو بچین تا ناهارو بکشم تو دو روز دیگه شوهر کنی میخوای چیکار کنی؟ نیشم باز شد: هیچ مردی نمیاد
خودشو بدبخت کنه فعلا که یکی خدا زده پس کلش و اومده. دوتا بشقاب گذاشتم رو میزو مامان اومد سراغ غذا که گفتم: اونو که شک نکن خدا زده. وگرنه ادم سالم از من خوشش میاد؟ تیز نگاهم کرد: چرا رو خودت عیب میذاری بچه؟ کی اخه تو خوشگلی به پای تو میرسه؟ خر ذوق شدم: جدییی؟ -حالا لوس نکن خودتو…. فقط تو رو خدا ابروی مارو جلو این پسره نبر بخدا هیچ اجباری نیست که جواب مثبت بدی فقط به فکر ابرو و اعتبار خانوادت هم باش. گونشو محکم بوسیدم: چشم مامان جونم
مشخصات رمان آغوش خالی
نام رمان |
آغوش خالی |
نویسنده |
زهرا قلنده
|
فرمت رمان |
pdf |
تعدادصفحات |
2823 |
حجم |
9.33 مگابایت |
موضوع رمان |
عاشقانه |
دانلود رمان با لینک مستقیم