بهش نگاه نکردم، دستمو هل داد اونور و روشو کرد طرف پنجره و زیر لب غر زد: _ به درک که نمیبخشی… چه نازی میکنه واسه من. به سختی بغضم و خوردم که اشکام در نیاد، پسرهی پررو…. آدرس خونهش و داد منم بدون گفتن حرفی فقط روندم.خونهش تو یه محلهی خوب و خوش آب و هوا بود، اما چه فایده، کل شهرو بوی گند مرده گرفته بود، وقتی پیاده شدیم گفت: _ باید مردههارو جمع کنیم،رمان شروع از پایان pdf قهرمو یادم رفت:؟ _ چی؟ میخوای این همه مرده رو چیکارش کنی؟ _ میسوزونیمشون، نکنه میخوای تو این هوا نفس بکشی؟ در خونه رو باز کرد و رفتیم داخل، یه حیاط خیلی بزرگ و رمان تخیلی خوشگل داشت که پر از دار و درخت بود با یه ساختمون خیلی لوکس و مدرن خوشگل. موقع داخل رفتن کمکش میکردم، بهم گفت اتاقش کدوم وره و راه افتادیم، در همین حین به دور و بر خودم نگاه میکردم، خونهی بزرگ و روشنی بود و با وسایل خیلی شیکی هم تزئین شده بود، کمکش کردم که رو تختش دراز بکشه، به تخت دونفره و اتاق خوشگلش نگاه کردم و پرسیدم: _ خانومتون و تو این حادثه از دست دادین؟ با لحن خشک و رسمی ای جواب داد: _ نخیر، اونو دو سال پیش از دست دادم. الان پدر و مادرم و از دست دادم. _ متاسفم، منم مادرم و از دست دادم، آرش هم پدر و مادربزرگشو.
رمان جودی ابوتی ، شرکت میزد بدم اومد، کمونیسم وار بل حرف اون مدت که با هم به اندازه همون مدت طول می کشه تا عشقتون فراموش کنید هر چند من یکی که عشقی نداشتم ، عاشق نشدم به نظرم رابطه یعنی ما نه من وقتی یه نفر زنگم نمیزنه یا تو جمع تحقیر میکنه حق نداره نه خودش عاشق بدونه نه به زنه بگه عاشق این اولین قانون عاشقاست حالم از مردایی که میگن تو جذاب نیستی ولی زنمیربهم می خوره یا چه میدونم فقط شعار میدن طلاق و کات چه خمگن آدمایی که موندگار با گدا یا ثروتمند ابدی جفتشون بی مصرف یا اونکه میگه تو غیر جادویی هستی مثل خودت که نبودی معتاد مفنگی دهاتی مردم آزار عوضی گوز فحاش
سلام و درود خدمت همه ی دوستان و عزیزان گل
امیدوارم از مطالب خوشتون بیاد و براتون مفید باشه.
با نظر دادن ما را در بهتر شدن مطالب سایت یاری کنید.
ایدی تلگرام : mohammad_19@
ایدی روبیکا : mohammad_233@