دانلود رمان خوشبختانه من یک زنم + آذین بانو
دانلود رمان خوشبختانه من یک زنم اثر آذین بانو به صورت pdf
رمان خوشبختانه من یک زنم
خلاصه ای از رمان:
انگار میدونست تهدیدم تو خالیه که شاد خندید. با جیغ برگشتم سمت یاسر:
_یاسر بگو نزدیک نیان خودمو میکشم بخدا.
خونمو میندازم گردنتون یاسر اونقدر سرگرم مژگان بود که مطمئن بودم چیزی نشنیده بود….
اونقدر جیغ زدمو و به صورت اون حیوون چنگ زدم که خودم خسته شدم.. میدونستم گرفتار کفتار شده بود.
بهم عارض شده بود… من چیزی واسه از دست دادن نداشتم دیگه. یاسر ایستاده بود بالا سرم
آخرین چیزی که یادم میاد چهره یاسر بود که داشت با بهت نگاهم میکرد.
بیهوش شدم وقتی که چشم باز کردم داخل بیمارستان بودم.همه چیز یادم اومده بود.
من تمام حیثیتمو باخته بودم…. در اتاق باز شد…. مامان با عمو امین اومد داخل..
مامان با گریه کنار تخت ایستاد دست کشید رو سرم. بی تفاوت نگاهش کردم.
عمو امین یه قدم دیگه اومد نزدیک تر و درست کنار مامان ایستاد.
دست کشید به ته ریشش و نفسشو پر صدا آزاد کرد
شوهر مامان بود.. وقی بابا ولمون کرد بی هیچ توضیحی رفت.
با وکالتی که داده بود مامان طلاق گرفت.من فقط چهار سالم بود…
مامان مجبور بود بخاطر اینکه خرجمونو در بیاره تو خونه های مردم کار بکنه.
عمو امین یکی از همون آدمایی بود که مامان تو خونشون کار می کرد.
زنش ام اس داشت و داشتن از هم جدا میشدن.. به مامان پیشنهاد ازدواج داد.
تو همون سن کمم میتونستم بفهمم نمیتونم با این ازدواج کنار بیام اما واقعیت این بود که از من کاری بر نمیومد.
******
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنین
******
نام: خوشبختانه من یک زنم
نویسنده: آذین بانو
موضوع: عاشقانه, اجتماعی
حجم: 1.73MB
تعداد صفحات: 708
ویراستار: سایت رمان بوک
******
دانلود رمان خوشبختانه من یک زنم اثر آذین بانو
دانلود رمان با لینک مستقیم و فرمت PDF